سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دریاچه مخوف از زبان علی بندری


اون چیزی که اون شب در کنار دریاچه اتفاق افتاده بود گفتم بایسکل سوار ماشین شدیم گلویی تازه کردیم و سیگاری و رفتیم سمت پارک بچه ها رو دیدیم بیان تو ماشین بعد به دلیل تجاوز کرد و چاقو زد بعد برلین آخر سر هم که نت رو کشت بعد از جنازه ها رو با هم بردیم و یکی دریاچه انداختم اونجایی که شما پیدا کرد این تنش رفتیم خونه ن چیزی بود که سیمونس تمام این مدت انتظارش را می‌کشید گفته های یک شاهد عینی از کل ماجرای جنایت به سر صحنه در عرض دو روز سه بار این داستان را تعریف کرد که خورد و بعضی از جزئیات که می‌گفت غلط بود ورزش و اطلاعات دیگه نمی خورد ولی با آن مصرف الکل و مواد اونایی که داشتن اعتباری خیلی به حافظش نبود و گذاشتن پای آنها دوباره نشونش پای دستگاه دروغ سنج به نظر می رسید که درگیری در قضیه تایید شده است و از پلیس و تشک داشتن می گفتند که این تناقض هایی که میگه اون حرفا که خودم شروع میکنه ولی به نظر می‌رسد همه چیز درست واقعا اطرافش هم در سطح تا این که آخرشون نظرش عوض شد داداش عوض شد گفتش که نام و هرچقدر اعتراف کرده و پس میگیرم پس می‌گیرم و سوخته ها و به نام دوباره برش کردن از زندان هیچی به هیچی همه چی در واقع بر اساس اعتراف می گرفت دیگه خوب جایی برای کار بیشتر وجود نداشت کم کم دیگه داشتم شد یک سال که اینها کشته شده بودند و تحقیقات هنوز به جایی نرسیده بود و من یک فکر خوبی دارم با این ایده من به زودی خواهیم فهمید که واقعاً این کار اینها هست یا نه

 

ادامه در چنل بی !